Tuesday, November 28, 2006




(لیتیوم (سبکترین نوع فلز، نوعی ماده آرامش بخش واسه بیماران روانی


من خیلی خوشبختم، چون امروز دوستهامو پیدا کردم ، اونا تو سرمن
!!من خیلی زشتم، ولی اشکالی نداره،چون تو هم زشتی، کار ما از نگاه کردن تو آینه هم گذشته
هر روزم شده مث صبح های روز یکشنبه، مراقب همشون هستم و اصلا نمی ترسم
شمع هامو روشن کن، در حال گیجی، چون من خدا رو پیدا کردم...
آره...
من خیلی تنهام، ولی اشکالی نداره، من سرم تراشیدم واصلا ناراحت نیستم
و شاید من مقصر باشم، واسه تمام حرفهایی که شنیدم، مطمئن نیستم
من خیلی هیجان زده ام، نمی تونم منتظر بمونم، که تو رو اونجا ببینم و اهمیت نمیدم
!!!من خیلی حشریم، ولی اشکالی نداره، من شانسم خوبه
آره....
خوشم میاد بی خیال هم نمی شم
دلم واست تنگ شده بی خیال هم نمی شم
عاشقتم بی خیال هم نمی شم
کشتمت! بی خیال هم نمی شم

کرت کوبین

ریف riff - آهنگ : E5 - G#5 - C#5 - A5 - C5 - D5 - B5 - D5

Thursday, November 16, 2006

دیدن تمام قیافه های بهم ریخته
مواد در هم، یه مشت نگاه هرزه
حتی وقتی حوصله اش رو نداری نمیتونی بیخیال بشی
خاک تو سر همه مورچه ها، همشون رو باید کشت- حقارت از سرو کله کوچیکشون میباره
خفه شو نمیخوام صدات و بشنوم،خفه شو
عاشق تمام نقاشی هام هستم، نقاشی هام، کوشون؟ کجا ن؟
آآآه، دیگه حوصله ندارم
آسونه ،تو داری کار آسونه رو میکنی
این ها آسونه ،تو داری کار آسونه رو میکنی
چقئر احمق هایی مثل تو رو دوست دارم. راحت تر بی ادبیم رو توجیح میکنن
این منم، مطمئن،مطمئن

Tuesday, September 26, 2006

آرمان متولد ميشه .آرمان دوباره مياد. آرمان متولد ميشه. آرمان دوباره مياد. آرمان متولد ميشه .آرمان دوباره مياد

Tuesday, September 05, 2006

از اونجایی که من بی ادب نیستم (اینو یه دوست بهم گفت )این نوشته ام روپاک کردم

Thursday, July 27, 2006

دوستان من،عزیزان،نازنینان،مهربانان
میتونم برای یک لحظه وقتتون رو بگیرم؟
به بدترین فحشهای عالم فکر کنید. به زشت ترین ها، به کثیف ترین ها ،خوبه ، حتی می تونین چند تارو هم تجسم کنین
خوبه، واقعآ بهشون فکر کنین
همین قدر کافیه، خسته نباشید
"همه اونها از جانب من به شما"
تو بهتره زودتر تغییر قیافه بدی
زیپ دهنت رو هم بکش
چشمات رو هم ببند
با اون لبخند تو خالی ات
و قلب گرسنه ات
باید تمام گذشته کثافتت رو عق بزنی
با اعصاب تیکه پاره ات

بهتره بدوی


اصلا قرار نبود اینجوری بشه، چون بقیه رو دیدم میگم.آخه اصلا شبیه من نیستند.البته اون اوایل این جوری نبود،یه ذره که گذشت یهو من موندم و خودم.خوب فکر کنم اینجوری بهتر باشه…
شاید هم …
بهتره که تغییر قیافه بدم
و بدوم.

Monday, July 03, 2006

فعلا که ما موندیم همین جوری پا در هوا
نصیب نشه بخدا
آدمیزادم موجود عجیبیه،چه بخواهی چه نخواهی هزار تا مولفه از هر نوع و هر نوع قوی بهت فشار وارد میکنن
نصیب نشه بخدا
این سردر گمی واسه من تنها نیست،خیلیها رو میشناسم این جورین، فکر میکنم مملکتمون ما هارو یه جورایی به این سو کشونده
جالبه اما نه اگه طولانی بشه،خسته کننده میشه اون وقت
اصلا به درک
آدمهایی که دوست دارن این حالت عوض بشه و همه چیز خوب پیش بره و بشینن حال کنن جمیعا مرخص تشریف دارن .این دنیای ... تا .... جر نده ول کن نیست.باید فراموش کنی کی هستی و همونی باشی که ،هستی،هستی؟
این و میگم به تمام ...ها،لا اقل جرات دارن که بگن :آهای همه ...های دور و ور من، من اوومدم به این دنیا واسه ...شما
....
بابا،...خل ها
اگه تو جاده صاف کن نیستی حتما یه قسمت از جاده ایی
اما خودم
پا در هوام، نمی دونم ،شایدم نمی تونم الکی میگم نمی دونم، در هر صورت ... نیستم

Friday, June 23, 2006

کی حوصله داره 35 صفحه درباره تجربه ساخت مسکن در غرب استرالیا رو بشینه اخر هفته ترجمه کنه؟
اونم با این اوضاع و احوال
گیتارم به من چشمک میزنه، امان از دست این ریتم وسوسه کننده
آهای خبر نداری، دلم داره میمیره... و
بابا جان من فردا باید این متنها تحویل بدم
دارم ترجمه می کنم

Tuesday, June 13, 2006

ماده ۱۹اعلامیه جهانی حقوق بشر
هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد

واقعا عجب مردمانی هستیم

Tuesday, May 30, 2006

برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
!!!!سیاه بپوش برای من اینم برای قافیه

Wednesday, May 24, 2006

غمی نداری دیگر
که رفیقی نداری دیگر
...
دو دستی هی بنویس
از مردگانت که زیباترند
از رفیقانت که نداری
که زیباترند






شیراز که رفتم کلی دیدنی بود،آه،کلی اشک
به یاد دوستم آقای جعفری

Wednesday, May 17, 2006

آفتاب را دوست دارم"
به خاطر پیراهنت روی طناب رخت
باران را
اگر میبارد بر چتر آبی تو
"و چون تو نماز خوانده ای خداپرست شده ام
بیژن نجدی-

Sunday, May 14, 2006

emrooz vaghean rooze ajibi bood,por az hadese,az gom shodane eskis haye hafte pish begir ta ghat zadane bache ha,kelase sare zohre hoghooghe shari ba bahse moghe nahar,hamashoon ajib gharib boodan o bamaze ye jooraee,rasti emrooz ye jomle a khaje abdolahe ansari didam:

عاجز و سزگردانم، نه آنچه دارم میدانم ، نه آنچه میدانم ،دارم
khob,raftam namayeshgah ketab dirooz,wow,hoodoode saat 11 ta 8 unja boodam,chantaee ham ketab kharidam,man mamoolan ketab haye dastanio mikhoonammakhsoosan ke dastanhaye kootah bashe,aksaran ham nevisande haye irani,in ketab haro kharidam:
"ba garde baz"-hosein sanapoor
"chehel salegi"-nahid tabatabaee
"samte tarike kalamat"-hosein sanapoor
"divane bazi"-cristian boban,tarjome parviz shahdi
"mosio ebrahim va golhaye asemani"-emanoel eshmit,tarjome hamid karim khani
"ahange digar" manoochehr atashi
"pari sa"-freshte sari
"ostokhan haye khook va dasthaye jozami"-mostafa mastoor
"chand revayate motabar"-mostafa mastoor
"sorkhie to az man"-sepideh shamloo
"didar dar halab"-jafar modares sadeghi
"dalane bahesht"-nazi safavi
"tamame zemestan mara garm kon"-ali khodaee
"range kalagh"-farhade bordbar
"tarlan"-fariba vafi
"samfonie mordegan"-abas maroofi
"senjo senobar"-mahnaz karimi
"kando kavi dar tarife tarahi shari"-kooroosh golkar :)
inaro bad az koli gashtan khardam.chan nafar ham didam ke didaneshoon hal dad,
ASGHAR FARHADI JAFAR MODARES SADEGHI MAJID MAJIDI BABAK AHMADI DARYOOSH ARJMAND ALI MOALEM EBRAHIM YAZDI
va chanta dige,ba jafare modares sadeghi ye kam sohbat ha,m kadam dar bare karash va akhre kar ham azash khastam ke ketabesho vasam emza kone,kholan rooze khoobi bood :)
kam kam dare tamum mishe,daram ye maket misazam,ye apartemane tejarie 18 tabaghe too dubai!!,ajib ama vaghe ee,asab khoordkone makhsoosan vaghti ke saat 3:30 shab bedooni tamame 44 ghet e ee ke sakhti ye khoorde eshkal daran,ama bahale,kolan khosham oomad,adam injoori ye sargarmi peida mikone ke kheili chiza ro faramoosh kone,rasti dirooz in ye shere bahal to computeram peida kardam,injoorie

"baraye gerye kardanat- yeki do roozi kafie;
siah bepoosh baraye man-inam baraye ghafieh!!!

:)

Sunday, February 26, 2006

به حساب خیال بافی ام نگذار ٬
اما ستاره ای دارم
در تیره ترین شب ها!
فقط خواستم بدانی که می شود دل خوش کرد ٬
!!!به چراغ های کوچک یک هواپیما
:)

Friday, February 17, 2006

با سلام.
وقتی یه اتفاق نا خوشایند میفته،همه چیز ممکنه عوض شه
عوض شه
خوب من امشب میپرم
اینم شعری که دوست داشتم بذارم

خانه سرخ و کوچه سرخ است و خيابان سرخ است
آري از خون پهنه ي برزن و ميدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر مي خيزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بيابان سرخ است
تا گل خوني فرياد در اين باغستان
ساقه از ضربه ي شلاق زمستان سرخ است
وحشتي نيست از انبوه مسلسل داران
تا در اين دشت غرور کينه داران سرخ است
رو سياه است اگر اين شب مردم کش بد
تا دم صبح وطن سينه ي ياران سرخ است
با تو سرسبزي ، از ايثار سيه پوشان است
اي مسلط دستت از خون شهيدان سرخ است
فعلا

Monday, January 16, 2006

بخیالم که تو دنیا واسه تو عزیزترینم
آسمونها زیر پامه اگه با تو رو زمینم
بخیالم که تو با من یه همیشه آشنائی
بخیالم که تو با من دیگه از همه جدائی
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیایی بمونی
منو تو چه بی کسیم وقتی تکیمون به باده
بد و خوب زندگی منو دست گریه داده
ای عزیزه هم قبیله با تو یه سرزمینم
تا به فردای دوباره با تو هم قسم ترینم
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیایی بمونی
بد و خوبمون یکی ، دست تو تو دست من بود
خواهش هر نفسم با هم صدا شدن بود
با تو هم قصهء دردم هم صداتر از همیشه
دوتا همخون قدیمی از یه خاکیم و یه ریشه
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیایی بمونی
خوب سلام به خودم.که تنها کسی هستم که واسه این "آرمان"حرف دارم.نمی دونم ،یه بار از اعضا گروه موسیقی ناپلام دث میپرسن که شما از اینکه زیاد کسی به آهنگهاتون گوش نمی کنه ناراحت نیستید اونا هم میگن نه لااقل میدونیم و مطمئن هستیم که چن نفر همیشه گوش میکن،اون چند نفر هم خودمونیم!!حالا شده حکایت ما.اون یه نفر هم خودمم!بی خیالش اینجا رو گوش کن:امروز امتحان مدیریت شهری داشتیم.در نگاه اول تمامی سوالها سخت و ... بودن.اما به محض اینکه تقلبیهایی رو که دیشب با زحمت فراوون نوشته بودم رو از جیبم در اوردم"اللهم صل علی محمد و آل محمد" یه هو دیدم یه حاله نورانی منو گرفت.یهو همه سوالها اسون شد.منی که تا اون موقع گوز پیچ بودم یهو شدم فرار مغزها و السلام وعلی من اتبع الهدی
خلاصه، این روزها این روزها یکی سرم شلوغ شده فکر پیدا کردن خونه جدید و تحویل کارها و هزار کوفت و زهرمار دیگه
همه اینها به کنار
خیلی وقته خونه نرفتم

Sunday, January 08, 2006

خوب سلام به ؟ کی؟ خودم ؟امروز آخرین روز اینترم کلاسها مون بود.اصلا هم نفهمیدم چه
جوری گذشت.حتما خوش گذشته.هزارتا کار دارم.فعلا خدافظ