Sunday, February 26, 2006

به حساب خیال بافی ام نگذار ٬
اما ستاره ای دارم
در تیره ترین شب ها!
فقط خواستم بدانی که می شود دل خوش کرد ٬
!!!به چراغ های کوچک یک هواپیما
:)

Friday, February 17, 2006

با سلام.
وقتی یه اتفاق نا خوشایند میفته،همه چیز ممکنه عوض شه
عوض شه
خوب من امشب میپرم
اینم شعری که دوست داشتم بذارم

خانه سرخ و کوچه سرخ است و خيابان سرخ است
آري از خون پهنه ي برزن و ميدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر مي خيزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بيابان سرخ است
تا گل خوني فرياد در اين باغستان
ساقه از ضربه ي شلاق زمستان سرخ است
وحشتي نيست از انبوه مسلسل داران
تا در اين دشت غرور کينه داران سرخ است
رو سياه است اگر اين شب مردم کش بد
تا دم صبح وطن سينه ي ياران سرخ است
با تو سرسبزي ، از ايثار سيه پوشان است
اي مسلط دستت از خون شهيدان سرخ است
فعلا