Monday, November 28, 2005

اگر شکفتن گل سرخ،صدا داشت-یا شکستن دل آدمی
یا این پرنده تصویر-
-که شکل کامل خواندن دارد-
جان میگرفت ناگاه،
میگفتمت چگونه اتفاق افتاد
تا
-بی پوزخند همین لحظه ات-
باور کنی روایت هذیانی مرا
1-روز
اون روزدلم گرفت.اون موقعی که اون خانمه داشت گریه میکرد،دلم گرفت.
نمیدونم ، شاید همیشه آخر همه چیز این شکلیه ...
......،اه ،از دست ابن هوای لعنتی،من که بغض میکنم اوونم میگیره،من که شب خواب بودم،اما بچه ها میگن آخر شب یواشکی یه ذره گریه کرده،آسمون...
بیا اینجا،بیا پیشم،میبینی؟برگها میریزن.دارن میبرنش، از پشت این نرده ها ،آمبولانس ها دیدنی ترن.
بر میگردم عقب، صدای بلند دمام!!
...،
میچرخه،همه چی میچرخه

2-شب


زیپ کاپشنمو میکشم تا آخر بالا.سرمو میکشم تو یقه کافشن.باد میاد.گوشامو چه کار کنم؟
راه که میرم احساس قدرت میکنم،کافیه چشامو یکم ببندم، خیلیها تند تند میان و میرن،مثل باد که ابن روزا تند تند میره و میاد...
کاشکی تو هم باد بودی!

خب بسه دیگه ،این شعر رو خیلی دوست دارم:
من امدم تا بگذرم چون قصه ای تلخ
در خاطر هیچ آدمیزادی نمانم
ننشسته ام تا جای کس را تن" سازم
یا چون خداوندان گفتار بی مابگان را از ره تاریخ رانم،
سعدی بماناد !
کز شعله نام بلندش نام ها سوخت
من میروم تا شاخه دیگر بروید
هستی مرا،این بخشش مردانه آموخت
بیاد منوچهر آتشی

بدبین

همه می گویند من بدبینم
همه فکر می کنند من دیوانه ام
ظاهراً به من لبخند می زنند
اما از ته دل می خواهند سر به تنم نباشد.
آنها در قهوه ام سم می ریزند،
و در سوپ جو من خرده شیشه،
در کفش های تنیسم عنکبوت می اندازند
و توی شیرینی گردویی ام کثافت کاری می کنند.

سر درآوردن از همه ی اینها
کار مشکلی است.
ببین، پدرم یک دختر کوچولو می خواست
و مادرم دوقلو.
و پدربزرگم از هیتلر خوشش می آمد،
پس هر کاری که من کرده ام اشتباه بوده.
اما حالا دیگر می خواهم کار را تمام کنم،
با اینکه لبخند می زنی،
اما می دانم از این شعر بدت می آید.
آره... می دانم که فقط گوش می دهی
چون نمی خواهی احساساتم را جریحه دار کنی
اما به محض اینکه رفتم
به زیپ شلوارم که باز است، می خندی.

تو در قهوه ام سم می ریزی
و در سوپ جو من خرده شیشه.
تو در کفش های تنیسم عنکبوت می اندازی،
و توی شیرینی گردوییم کثافت کاری می کنی
می دانم!
خودت را به آن راه نزن.
می دانم...
می دانم!
می دانم.
شل سیلوراستاین

Thursday, November 17, 2005

in injast.oon oonja,harki harja ke mikhad bashe...charkhesh!!!
She eyes me like a pisces when I am weak
I've been locked inside your Heart-Shaped box for weeks
I've been drawn into your magnet tar pit trap
I wish I could eat your cancer when you turn black
Hey!
Wait!
I've got a new complaint
Forever in debt to your priceless advice
Hey!
Wait!
I've got a new complaintForever in debt to your priceless advice
Hey!
Wait!
I've got a new complaint
Forever in debt to your priceless advice.... your advice
Man-eating orchids forgive no one just yet
Cut myself on Angel Hair and baby's breath
Broken Hymen of your highness I'm left black
Throw down your umbilical noose so I can climb right back
Hey!
Wait!
I've got a new complaint
Forever in debt to your priceless advice
Hey!
Wait!
I've got a new complaint
Forever in debt to your priceless advice
Hey!
Wait!
I've got a new complaint
Forever in debt to your priceless advice
Your advice