اگر شکفتن گل سرخ،صدا داشت-یا شکستن دل آدمی
یا این پرنده تصویر-
-که شکل کامل خواندن دارد-
جان میگرفت ناگاه،
میگفتمت چگونه اتفاق افتاد
تا
-بی پوزخند همین لحظه ات-
باور کنی روایت هذیانی مرا
1-روز
اون روزدلم گرفت.اون موقعی که اون خانمه داشت گریه میکرد،دلم گرفت.
نمیدونم ، شاید همیشه آخر همه چیز این شکلیه ...
......،اه ،از دست ابن هوای لعنتی،من که بغض میکنم اوونم میگیره،من که شب خواب بودم،اما بچه ها میگن آخر شب یواشکی یه ذره گریه کرده،آسمون...
بیا اینجا،بیا پیشم،میبینی؟برگها میریزن.دارن میبرنش، از پشت این نرده ها ،آمبولانس ها دیدنی ترن.
بر میگردم عقب، صدای بلند دمام!!
...،
میچرخه،همه چی میچرخه
2-شب
زیپ کاپشنمو میکشم تا آخر بالا.سرمو میکشم تو یقه کافشن.باد میاد.گوشامو چه کار کنم؟
راه که میرم احساس قدرت میکنم،کافیه چشامو یکم ببندم، خیلیها تند تند میان و میرن،مثل باد که ابن روزا تند تند میره و میاد...
کاشکی تو هم باد بودی!
خب بسه دیگه ،این شعر رو خیلی دوست دارم:
من امدم تا بگذرم چون قصه ای تلخ
در خاطر هیچ آدمیزادی نمانم
ننشسته ام تا جای کس را تن" سازم
یا چون خداوندان گفتار بی مابگان را از ره تاریخ رانم،
سعدی بماناد !
کز شعله نام بلندش نام ها سوخت
من میروم تا شاخه دیگر بروید
هستی مرا،این بخشش مردانه آموخت
بیاد منوچهر آتشی
یا این پرنده تصویر-
-که شکل کامل خواندن دارد-
جان میگرفت ناگاه،
میگفتمت چگونه اتفاق افتاد
تا
-بی پوزخند همین لحظه ات-
باور کنی روایت هذیانی مرا
1-روز
اون روزدلم گرفت.اون موقعی که اون خانمه داشت گریه میکرد،دلم گرفت.
نمیدونم ، شاید همیشه آخر همه چیز این شکلیه ...
......،اه ،از دست ابن هوای لعنتی،من که بغض میکنم اوونم میگیره،من که شب خواب بودم،اما بچه ها میگن آخر شب یواشکی یه ذره گریه کرده،آسمون...
بیا اینجا،بیا پیشم،میبینی؟برگها میریزن.دارن میبرنش، از پشت این نرده ها ،آمبولانس ها دیدنی ترن.
بر میگردم عقب، صدای بلند دمام!!
...،
میچرخه،همه چی میچرخه
2-شب
زیپ کاپشنمو میکشم تا آخر بالا.سرمو میکشم تو یقه کافشن.باد میاد.گوشامو چه کار کنم؟
راه که میرم احساس قدرت میکنم،کافیه چشامو یکم ببندم، خیلیها تند تند میان و میرن،مثل باد که ابن روزا تند تند میره و میاد...
کاشکی تو هم باد بودی!
خب بسه دیگه ،این شعر رو خیلی دوست دارم:
من امدم تا بگذرم چون قصه ای تلخ
در خاطر هیچ آدمیزادی نمانم
ننشسته ام تا جای کس را تن" سازم
یا چون خداوندان گفتار بی مابگان را از ره تاریخ رانم،
سعدی بماناد !
کز شعله نام بلندش نام ها سوخت
من میروم تا شاخه دیگر بروید
هستی مرا،این بخشش مردانه آموخت
بیاد منوچهر آتشی
No comments:
Post a Comment